لقمه مترادف


لقمه مترادف اسم فرم

  • نیش طعم چیز عالی، دسته علف و غیره، قراضه، قطره، لقمه، بیت، قطعه، بلع، chyme.
  • کسری، بخش، قراضه، قطره، چیز عالی، بیت، قطعه، اصلاح، بریده شده، کیرینگس، قارچ، اره، مدارك، پاره، ذرات، تراشه، پوسته پوسته شدن، قطعه، نمونه، یوتا.
لقمه لینک های مترادف: