لوله مترادف
لوله مترادف اسم فرم
- قلیان، پیپ یا چپق صلح، narghile، meerschaum، گل حاج ترخانی، لوله corncob.
- لوله عبور کانال، مجرای، سوند، سرسوزن، هادی، مجرا، کانال، فيستول، سیلندر، تونل.
- مجرای، مجرا، خط لوله، نوار نقاله، لوله، شلنگ، اصلی، هادی، خط.
لوله مترادف صفت فرم
- استوانه ای, توخالی, tubulous, cannular, tubulate, ارایی, fistular, fistulous.
لوله مترادف فعل فرم
- انتقال انجام سیفون، کانال، حمل و نقل، انتقال، راهنمای.
- خوش گذرانی بازی، trill، shrill، tootle صدای جیر جیر, chirp، آواز خواندن، صدا، سوت.