مات و متحیر کردن مترادف


مات و متحیر کردن مترادف فعل فرم

  • سرگرم منحرف، افسون، beguile، تشویق روح بخشیدن، تعامل، علاقه، منحرف، regale.
  • غلغلک دادن، دچار تشنج است.
مات و متحیر کردن لینک های مترادف:

مات و متحیر کردن مترادف،