مانور مترادف


مانور مترادف اسم فرم

  • جنگ بازی، ورزش، عمل، آموزش، اقدام و عمل و حرکت و ماموریت, کمپین.
  • حرکت، عمل اعدام به نوبه خود، گذشت، عملکرد، شاهکار، شیرین کاری.
  • طرح، طرح، مى دهم كه تدبير، استراتژی، تاکتیک، شگردها، شروع بازی شطرنج، بازی، دستگاه، گول زدن، تغییر، وانمود کردن، machination، دستکاری، connivance، فتنه، نیرنگ، عذر فوت و فن.

مانور مترادف صفت فرم

  • ریاکار کاذب، متقلب، فریبکارانه، ریاکارانه dissembling، تقلبی، untruthful، perfidious، توخالی، mealy-mouthed، twofaced، double-dealing.

مانور مترادف فعل فرم

  • دستکاری طرح connive سوارکار اسب دوانی شدن، مهندس، داستان، زاویه، wangle، فتنه، فوت و فن، پیشدستی کردن، گول زدن، نکته بینی، فرار، دور زدن، دسیسه.
  • مدیریت انجام طرح، اجرا، سرب، رسیدگی، هدایت، خلبان، حرکت، ورزش، انجام.
مانور لینک های مترادف: کمپین,

مانور مترادف،