مانیتور مترادف


مانیتور مترادف اسم فرم

  • مشاور، راهنمای، ناظر، اقتدار، مربی، ناظر، مدیر، نور هدایت، چراغ.

مانیتور مترادف فعل فرم

  • بررسی تماشای بیش از نگه داشتن چشم در, نظارت، جاسوسی، نگه داشتن زبانه ها در، بررسی، پیگیری، استراق سمع، اشکال.
مانیتور لینک های مترادف: