مبهم و تاریک کردن مترادف


مبهم و تاریک کردن مترادف فعل فرم

  • مبهم درهم و برهم کردن اشتباه، bewilder، befog، پیچیده، تیرگی، becloud، stupefy، مات کردن، fluster.
مبهم و تاریک کردن لینک های مترادف:

مبهم و تاریک کردن مترادف،