مجازات مترادف
مجازات مترادف اسم فرم
- مجازات penalization، نظم و انضباط، اصلاح، تأدیب عذاب، castigation، معضل، همبستگى، پرداخت.
- مجازات تلافی مجازات، عدالت، انتقام، انتقام، انتقام، فقط بیابانها، اثبات بیگناهی مجازات قیمت فرضی comeuppance, lex talionis.
- نتیجه نتیجه نتیجه، نتیجه، حاصل، برداشت، میوه، موضوع.
- پاداش مى دهيم.
مجازات مترادف فعل فرم
- جریمه کردن castigate، محکوم به حکم، chasten، درست، نظم و انضباط، محدود، خوب، انتقام، تلافی.
- زخمی صدمه، صدمه، سوء استفاده maltreat، شکنجه، سوء استفاده، نقض، ستم، خمیر، brutalize، کبود، victimize، عذاب.