نمایندگی مترادف


نمایندگی مترادف اسم فرم

  • استدلال ارائه اثبات، پایان نامه، تظاهرات، شواهد، استدلال، جدل، عوامفريبى، تبلیغات، موقعیت، گزاره، دکترین، گرایش، خط، زمین.
  • شباهت نماد نوع، مدل، نمونه، مثال، تصویر، آیکون، نشانه، عکس، عکس، تمثال.
  • نشانه بیان exemplification، جعل هویت، عملکرد، تجسم، طرح، خصوصیات، عینک، نشان می دهد، تصویر، جایگزینی، طراحي، جایگزینی.

نمایندگی مترادف فعل فرم

  • جعل تصویب, بازی, انجام, تصویر کشیدن mime، تقلید پانتومیم جعلی.
  • نشان می دهد در حال حاضر مجسم، بیرون کشیدن، افز ا ر، اچ، limn، طرح، آینه، منعکس کننده، تصویر، التماس کردن.
  • نماد بیان زیررده، نمونه مشخص کردن، مجسم، ایستاده، نشان، معنا، betoken، نشان می دهد، تجسم، signalize، نشان دادن، این مفهوم را میرسانند.
نمایندگی لینک های مترادف: بازی, انجام,