نگهبان مترادف
نگهبان مترادف اسم فرم
- نگهبان محافظ سرپرست، حامی، حافظ، امانت، متصدی، سرپرست، ناظر، مدافع، قهرمان.
- نگهبان گارد، سرپرست، سرایدار پورتر، دربان، حافظ، سرپرست، warder، دربان، اپراتور.
نگهبان مترادف صفت فرم
- ساده پایین به زمین طبیعی، بی ریا، واقعی، معقول، عملی، بی احساس، unsentimental، unromantic، کسل کننده، امری عادی، دنیوی، عادی.