هنر مترادف


هنر مترادف اسم فرم

  • حیله گری پیشه وری، artfulness، حیله گری اغوا، فریب، گایل، تدبیر، نیرنگ، دورویی، فریب.
  • مهارت پیشه وری، دانش، knowhow هنری، طرز کار، استعداد، استعداد، مهارت، ظرافت، اختراع، گفته، تجارت، حرفه ای، علوم.
هنر لینک های مترادف:

هنر مترادف،