وانمود کردن مترادف


وانمود کردن مترادف اسم فرم

  • نیرنگ تظاهر، ترفند، تلبیس فریب، شم، بهانه، نیرنگ، مى دهم كه تدبير، مصلحت، کور، مرجع، گول زدن، طرح، دام، مانور.

وانمود کردن مترادف فعل فرم

  • شبیه سازی و نادیده گرفتن، تظاهر، dissimulate، شم جعلی، تحت تاثیر قرار، فرض، مطرح، تقلید، بدجلوه دادن، بازی در، عمل، جعلی.
وانمود کردن لینک های مترادف: