پیش نویس مترادف


پیش نویس مترادف اسم فرم

  • باد نسیم هوای نفس، جريان وزش نسیم جریان جریان سنجیده استنشاق، flatus.
  • طرح برون نما خشن، برنامه، طرح، conspectus، خلاصه، اسکلت، مشخصات، نسخه، نقاشی، ردیابی طرح mockup مدل، نمودار.
  • نوشیدن معجون جرعه، قطره، سرمازدگی، swig، quaff، پیش نویس، بلعیدن libation.

پیش نویس مترادف فعل فرم

  • induct conscript را انتخاب کنید، تماس بگیرید، جمع اوری، بسیج، لوی، مطبوعات، تحت تاثیر قرار دادن، ثبت نام، طلب کردن، ثبت نام، استخدام.
  • طرح طرح، افز ا ر توصیف، پروژه، طرح، کوتاه، بلوک، خشن در ردیابی، نمودار، نمودار.
پیش نویس لینک های مترادف: