بی بضاعت مترادف،


بی بضاعت مترادف، صفت فرم

  • خوب کردن ثروتمند، غنی، خیط و پیت کردن،، well-heeled لود.
  • کامل, سرشار, فراوان, well-supplied, فراوان است.

بی بضاعت مترادف