تحریک مترادف،


تحریک مترادف، فعل فرم

  • palliate, بهبود, تسکین, راحتی, کاهش.
  • بگیرد، آهسته، تأخیر، فروکش کردن.
  • جلوگیری، تعدیل، جلوگیری از، dishearten، منصرف کردن.
  • سرکوب، اسکواش, تعدیل, دلسرد, جلوگیری از, بی جان.
  • فرو نشاندن، آرامش، راحتی، تسکین، لطفا.

تحریک مترادف