تصفیه شده مترادف،


تصفیه شده مترادف، صفت فرم

  • undiscerning، ناخالص، واضح است، آشکار است.
  • خام، خشن، متعصب، مبتذل، boorish، درشت، فروتن.

تصفیه شده مترادف