خارجی مترادف،


خارجی مترادف، اسم فرم

  • خودی عضو شرکت کننده، رفیق، همکار.

خارجی مترادف، صفت فرم

  • بومی بومی بومی برگزیند، شناخته می شود، آشنا.
  • داخلی, درون, پروگزیمال.
  • ذهنی، شخصی، ذاتی، ذاتی، ذاتی، ضروری، اساسی.
  • عمیق, جامد, صادقانه, صمیمی.
  • مشخصه معمولی، معمول و طبیعی، انتظار می رود.

خارجی مترادف