خار مترادف،


خار مترادف، اسم فرم

  • برکت مرهم آسایش، سبوس، نیکو.
  • عامل بازدارنده مانع یاس، مانع.

خار مترادف، صفت فرم

  • آسان, ساده, دلپذیر, بدون عارضه و قابل کنترل.

خار مترادف، فعل فرم

  • مانع آهسته، جلوگیری از تضعیف، خنثی کردن، سرکوب.

خار مترادف