ساده مترادف،


ساده مترادف، صفت فرم

  • dissembling، غیر مستقیم، بروش, مایل, فریبکارانه، ریاکارانه است.
  • ، آراسته مزین, فانتزی, غنی, لوکس.
  • ، خیلی خوش منظر جذاب خوش قیافه well-favored، زیبا.
  • ابری تیره نامشخص، نا معلوم، پنهان.
  • تحت تاثیر فوق العاده ای غیر معمول، حیله گر، پیچیده.
  • داد و بیداد کن، مزین, فانتزی, embellished, مصنوعی.
  • سخت است، پیچیده، دشوار است، دشوار و پیچیده، سخت.
  • مجموعه پیچیده و درگیر و دشوار است، اشتباه است.
  • واجد شرایط، مشروط و محدود، مشروط، تخفیف.
  • پرمدعا، دو رو، لوکس، استادانه درست شده، حیله گر.
  • کامپوزیت، متعدد، ترکیب، پیچیده، تقسیم، مختلف.

ساده مترادف