سبز مترادف،


سبز مترادف، صفت فرم

  • ، پژمرده، کاهش، افتادگی jaded, sere, پژمرده.
  • رسیده, آماده, مناسب, بالغ, تجربه دانستن.
  • گلگون خیط و پیت کردن, در صورتی قوی، سالم.

سبز مترادف