سبز مترادف
سبز مترادف اسم فرم
- چمن, sward, مشترک, علف علف شاخ و برگ سبز verdure، پوشش گیاهی.
سبز مترادف صفت فرم
- جوان تازه زنده budding, زنده, verdant, رشد, گل.
- رنگ پریده, وان, بیمار, ناسالم, زنی،.
- مرغزار unseasoned ماهر، بی تجربه، خام، پخته، دل، اتوپيست،، نارس، نابالغ.