ستایش مترادف،


ستایش مترادف، اسم فرم

  • بی اعتنایی، تحقیر، بی احترامی، تمسخر.
  • محکومیت, فسخ, سرزنش, مخالفت, زخم زبان زدن.

ستایش مترادف، صفت فرم

  • هرکجای، censurable، culpable، سزاوار سرزنش، پرداختی.

ستایش مترادف، فعل فرم

  • شرايط دشوار بانوان ايران، مقایسهٔ محکوم بی اعتبار، محکوم، decry.
  • مقایسهٔ, تحقیر، محکوم، شرايط دشوار بانوان ايران, انتقاد, رد, محکوم.

ستایش مترادف