شدید مترادف،


شدید مترادف، صفت فرم

  • آرام اهلی متوسط، حوصله، ملایم، ارام، آرامش، نوع.
  • آرام، دلسوز، مهربان، دلسوز، ملایم.
  • آسان گردیده نور ملایم، اندکی، ساده.
  • بیهوده و بیمعنی, غیر رسمی, affable, folksy.
  • خشک، ترد، رطوبت رایگان، خشک.
  • ضعف ضعیف، کم عمق سطحی، سهل انگاری، آرام، رقیق.
  • ضعیف، شل و ول و اسلک و ضعیف، apathetic.
  • لذت بخش و بدون درد, خفیف, نور.
  • متوسط، ملایم، خفیف، به خطر انداختن.
  • مزین، عجیب و غریب, باروک, فانتزی, embellished.

شدید مترادف، فعل فرم

  • اتصال، ضمیمه، عضویت، متحد کردن.
  • ادامه, حفظ, نگه داشتن.

شدید مترادف