صدا مترادف،
صدا مترادف، صفت فرم
- احمقانه, بی معنی, دیوانه.
- جزئی، مجمل، بی اثر است.
- ضعیف، ضعیف، آسیب دیده، غیر قابل استفاده، خارج از دستور، از کمیسیون.
- لرزان، نامطمئن، مخاطره آمیز، ناپایدار است.
- نامتعارف محکوم، اثبات نشده، نظری.