صدا مترادف
صدا مترادف اسم فرم
- prickle نیش، لرز، هیجان تیردان قرار گرفتن، لرز، خارش، غلغلک دادن، بی حسی، throb.
- نظر بیان زبان، رای، انتخاب، بیان، ارتباطات، سخن گفتن، گزینه، آرزو، مشارکت، می گویند، say-so، حق رأی، تقاضا.
صدا مترادف صفت فرم
- تاسیس پذیرفته شده، استاندارد شناخته شده، سنتی، محاکمه و درست، ترجیح داده، ارتدوکس، ثابت، معتبر.
- حلال پایدار، امن، قابل اعتماد، شرکت جامد، قابل توجه، با دوام، قابل اعتماد، معتبر، مسئول.
- درست منطقی معقول گویا، دارای قدرت و زور،، قانع راست فکر، فکر کردن در سمت راست خوب کار، levelheaded، هوشمند، معقول، محتوای.
- سالم, unimpaired, مناسب, کار, unflawed, دست نخورده, کامل, unmarred, قوی، محکم.
- کامل, بسیار دقیق, out-and-out, شدید, تمام, موثر, قوی کردن.
صدا مترادف فعل فرم
- tinkle صدای جرنگ جرنگ زنگ، پینگ، سنج، plink، ting، شل،، غلغلک دادن، quiver، لرز، نیش، نیش.
- به نظر می رسد, ظاهر, نگاه, آمد به تصور، اعتصاب یکی را به عنوان.
- بیان می گویند بیان verbalize، دولت، اعلام، مطلق، برقراری ارتباط، اعلام، تلفظ، صحبت می کنند، جلو نگه دارید.
- پروب بطور عمودی آزمون، امتحان، سوال، بررسی، کوره، به نگاه، به پرس و جو، پمپ.