صرفه جویی مترادف،


صرفه جویی مترادف، اسم فرم

  • زباله، اسراف و تبذير و improvidence و thriftlessness، بی دقتی.

صرفه جویی مترادف، فعل فرم

  • صرف، مصرف, اگزوز, نایاب, استفاده از, غفلت.

صرفه جویی مترادف