صرفه جویی مترادف
صرفه جویی مترادف اسم فرم
- صرفه اقتصاد احتیاط، دامداری، مشیت، حفاظت، thriftiness، صرفه جویی، خوابي، مدیریت، cheeseparing، parsimony.
صرفه جویی مترادف فعل فرم
- صرفه جویی در حفظ، محافظت از حفظ، حفظ، رعایت، نگه داشتن، حفظ یدکی شوهر پرستار، گروه ترکان و مغولان.