عشق ورزیدن مترادف،


عشق ورزیدن مترادف، فعل فرم

  • بیزار، متنفر هستند، abominate، نفرت، دوست نداشتن، تحقیر.
  • لعنت, blaspheme, desecrate, execrate, بی حرمتی.

عشق ورزیدن مترادف