عشق ورزیدن مترادف


عشق ورزیدن مترادف فعل فرم

  • دوست گرامی، dote در مشروعیتِ، idealize، تحسین, شادی در، تحسین.
  • ستایش و احترام، عبادت، احترام، deify، apotheosize، افتخار.
عشق ورزیدن لینک های مترادف:

عشق ورزیدن مترادف،