عملی مترادف،


عملی مترادف، صفت فرم

  • بی فایده، غیر عملی غیر ممکن unworkable، غیرعملی است.
  • نظری، فرضی، conjectural، تفکری، آرمان، عاشقانه، رویایی.

عملی مترادف