قرار داده تا مترادف،


قرار داده تا مترادف، فعل فرم

  • دلسرد, كه, مقاومت, مخالفت.
  • نوبه خود دور، تبدیل، قرار.
  • پاره کردن, راز, سطح, تخریب.

قرار داده تا مترادف