قرار داده تا مترادف


قرار داده تا مترادف فعل فرم

  • تحریک تخم مرغ بکشاند، goad، مورد، تشویق، پشت، پشتیبانی، به نفع.
  • جای خانه، هیئت مدیره، تسلیم، سرگرمی را در، پناه، سه ماهه.
  • راست، ساخت، ایجاد، ساخت، ببافند، بالا بردن.
قرار داده تا لینک های مترادف:

قرار داده تا مترادف،