جدی مترادف
جدی مترادف صفت فرم
- شدید, خطرناک, بحرانی و وخیم, ترس, به حاد، فانی، کشنده، کشنده، تلخ و زندگی و مرگ, به خطر ناک، هشدار دهنده.
- قبر جدی صادقانه، متفکر، عاقل، افسرده، كشور، سنگین، موقر، ترسناک، یادآوری.
- قصد صادقانه جدی مستقیم، متعصب، صمیمی، تند، گرم، پیش، هدفمند، اختصاص داده شده است.
- مشکل، پیچیده، مجتمع خواستار دشوار، سخت، شدید، غم انگیز طاقت فرسا، دردناک، اگزوز، پیچیده، مزاحم، گره دار، درگیر.
- مهم گسترده، عمیق، تبعی دوربرد، سنگین، عمده، قاطع، فوری، حیاتی، اهمیت، پایه، اساسی، قابل توجهی، نفوذ، قابل تحسین، رادیکال.