حیله گر مترادف
حیله گر مترادف صفت فرم
- راز, حیله گر, یواشکی, dissembling، پنهانی، پنهانی underhand گریزان محجبه, اب زیر کاه.
- فریبنده ترشیده ریاکارانه، روی حیله و تزویر، حیله گر، باهوش، roguish، مکار، حیله گری، machiavellian.
- فریبنده حیله گری, روی حیله و تزویر، حیله گر مکار، باهوش، ریاکارانه، ترشیده، فریبکارانه، طراحی، طرح ریزی، دوگانه، زیرک.
- مجرب ماهر dexterous هوش، مبتکر، خلاق، تخیلی، adroit، باهوش و زیرک است.
- مصنوعی، imitative، جعلی، ساختگی، شبیه سازی، دروغین و جعلی، مصنوعی، به الکی.