دستکاری مترادف


دستکاری مترادف فعل فرم

  • دسته, عمل, استفاده, استفاده از، اداره کردن، استفاده از، استخدام، کار، اجرا، اعمال.
  • نفوذ کنترل، مانور، مهندس، سوارکار اسب دوانی شدن دسیسه، هدایت کردن، wangle، فوت و فن.
دستکاری لینک های مترادف: دسته, عمل, استفاده,