ذوب مترادف


ذوب مترادف فعل فرم

  • فیوز حل میلیمتر،، گرم، deliquesce، متلاشی می کنند.
  • ناپدید می شوند پراکنده، محو پراکنده، محو، تبخیر، ساییده شدن.
  • همانگونه فرو نشاندن، نرم، ساکت، خلع سلاح دلجویی، گرم.
ذوب لینک های مترادف:

ذوب مترادف،