زیبا مترادف
زیبا مترادف اسم فرم
- چشم عینک افشاگری، نشان می دهد، dazzler، گیج، حذفی، زیبایی.
زیبا مترادف دهيد فرم
- متوسط، نسبتا، منطقی، tolerably، تا حدودی، passably.
زیبا مترادف صفت فرم
- تصویری, نور, سینمایی, filmic.
- خوش طعم زیبا, جذاب, جذاب ظریف، شایان ستایش، لذت بخش، حیله گری، شیرین، فرشته.
- خوش طعم ظریف، عادلانه، با شخصیت جذاب، خوش منظر، زیبا، خوش تیپ, خوب به دنبال زيبنده، برازنده است.
- عجیب و غریب عجیب جذاب قدیمی، مفرد، عجیب، جالب، غریب، خیالی،.
- مصنوعی آسیب دیده، ارزشمند، مصنوعی، ساختگی قلابی، صورى, غیر طبیعی، شام، تقلید.
- نرم و باهوش، تیز، هوشمند، زیرک، cagey، canny، حیله گری، مشتاق، فهیم، صاف، مکار، محاسبه.
- نفیس جذاب دوست داشتنی, خوش قیافه, خوش منظر، خوش تیپ، دلربا، عادلانه، زرق و برق دار, درخشنده, خوش بر و رو, خوبرو، جذب می کند.