زیر مترادف
زیر مترادف اسم فرم
- جایگزین.
- غرش فریاد، فریاد زدن، وصدا زوزه موجب شهرت، رعد، رونق، سر و صدا, انفجار, din, داد و بیداد.
- همراهان پیروان رکاب، مشتریان، مشتریان، مشتریان، طرفداران, بوستر، اپراتورهای، دایره، گروه هم مسلک، سوئیت، cortege، محافظ.
زیر مترادف دهيد فرم
- زیر.
- پائین, زیر, زیر,.
زیر مترادف فعل فرم
- غرش خشم، bawl، بابک، فریاد نابرای، فریاد زدن، فریاد زدن، holler، پوست، ترومپت، هیاهو، طوفان، رعد و برق، رونق.