سفت و سخت مترادف


سفت و سخت مترادف صفت فرم

  • انعطاف ناپذیر undeviating سازش ناپذیر، سرسخت، مصمم، ironbound، سخت، سخت، شدید، استرن، دقیق.
  • سنبه تفنگ یا سفت، سخت، شرکت، انعطاف ناپذیر، unpliable، unmalleable، inelastic، توپ، محکم بسته شده, تنش, تنگ.
سفت و سخت لینک های مترادف: تنش, تنگ,

سفت و سخت مترادف،