شکایت مترادف


شکایت مترادف اسم فرم

  • آسیب رنج خشم، سختی، بی عدالتی، اشتباه، شرارت، بي انصافي، بدی.
  • بیماری, رنج.
  • درد و رنج، دلخوری، ناراحتی، نگرانی، ازار.
  • سوگواری، اعتراض، jeremiad، اعتراض، plaint، دادخواست، litany.
  • شکایت، بی عدالتی، صدمه، سختی، اشتباه, مشکل, زنیکه, اسکواک.

شکایت مترادف فعل فرم

  • اعتراض جسم، انتقاد، زمزمه گله، مرتب، ضجه و زاری، ناله، گریستن،، repine، نق نق زدن، راه آهن، تعرض، زنیکه، اسکواک، bellyache.
شکایت لینک های مترادف: بیماری, رنج, مشکل, اسکواک,