صدای بوقلمون در اوردن مترادف


صدای بوقلمون در اوردن مترادف فعل فرم

  • پیچ, استنشاق, کلاغ سیاه, بلعیدن, خودرا برای امتحان اماده, گرگ.
  • گرفتن, ربودن, ضربه محکم و ناگهانی، در حال حمله با چنگال, گراز.
صدای بوقلمون در اوردن لینک های مترادف: پیچ, استنشاق, کلاغ سیاه, بلعیدن, خودرا برای امتحان اماده, گرگ, گرفتن, ربودن, گراز,