صفر مترادف
صفر مترادف اسم فرم
- صفر بی ارزش چیزی، چیز، تخم مرغ غاز.
- قرآن صفر 0.
- هیچ چیز، تهی، naught صفر، صفر نفى بطلان زیپ تخم مرغ غاز, zilch.
- هیچ چیز، نادر, پایین, عدم, هیچ یک, صفر, نیستی بی اهمیتی علائم، دود، حباب, نازک هوا, zilch, تخم مرغ غاز.
- هیچ کس، هیچ چیز، بی اعتباری ساختگی منفجر نشده، حد وسط.