غارت مترادف


غارت مترادف اسم فرم

  • rapine، غارت، depredation، گونی، خراب، غارت، سرقت.
  • سرقت, غارت, خرابی, تخریب, spoliation، rapine، خرابکاری، depredation, گونی.
  • غارت، pillage غنیمت، جایزه، کالا، spoils، را، مسافت، pilferage.
  • غنیمت، غارت، از بین بردن، کوله پشتی، طعمه، جایزه، غارت.
  • متقلب فریب راکت، اخاذی، استثمار، نادرستی، تیوری، غیر قانونی، تقلب، سرقت، larceny، سرقت، دزدی، shakedown.

غارت مترادف فعل فرم

  • غارت راب despoil نابود، ذخیره کردن زباله زیاد کاوش کردن، pillage، تجاوز به عنف، پشم گوسفند وجانوران دیگر، شروع، تفنگ، حمله، filch.
  • غارت غارت despoil، desecrate، تجاوز به عنف، گونی، شروع، تفنگ، نوار، غارت، از بین بردن.
  • گونی pillage غارت، depredate، despoil، شروع، نوار، زیاد کاوش کردن، تفنگ، maraud، سرقت، راب.
غارت لینک های مترادف: سرقت, غارت, خرابی, تخریب, گونی,