فاحش مترادف


فاحش مترادف صفت فرم

  • خودنمایی می کند،، brazen undisguised افتضاح امیز، بدنام ظالمانه، بدنام، out-and-out، بی پروا، تکان دهنده، barefaced، شرم آور، اظهار، بی حیا، آشکار است.
  • فاحش خودنمایی بدنام، رتبه، ناخالص، هیولا، ولگرد است، آشکار، واضح، بیش از حد, شدید, بزرگ, شگرف.
فاحش لینک های مترادف: شدید, بزرگ, شگرف,

فاحش مترادف،