فضل مترادف


فضل مترادف اسم فرم

  • جذابیت جذابیت ظرافت، دستاورد، پرورش، شهر نشینی، پالایش، ادب، savoir مداخله، رفتار.
  • هدیه ارائه largess، پاداش، پاداش، سود، کمک، گرانت، حق بیمه، برکت، موهبت الهی.

فضل مترادف فعل فرم

  • dignify، افتخار، تشخیص، ennoble، جلال، تسبيح، لوستر.
  • زر و زیور اراستن, افزایش, زینت دادن، زیباسازی، تزئین, زینت, تر و تمیز.
فضل لینک های مترادف: افزایش, زینت, تر و تمیز,

فضل مترادف،