لخت مترادف


لخت مترادف صفت فرم

  • undisguised صاف و پوست کنده unadorned، ساده، طاس، ادبی، ساده، خالص، ساده، unembellished، پایه، سخت، سرد.
  • ، خالی unfurnished, بی ثمر، بی بضاعت, خالی, توخالی, مایل, فاقد.
  • برهنه, unclothed, unclad, disrobed, محروم, وسرد در چرم گاومیش.
  • دفاع محافظت نشده، در معرض unguarded، غیر مسلح، آسیب پذیر، تشخيص، ناتوان، درمانده، نا امن، پر مخاطره.
  • لخت, برهنه, unclothed, برهنه، کشف، محروم, unclad در مجموع در خام.
لخت لینک های مترادف: خالی, توخالی, مایل, برهنه, محروم, لخت, برهنه,

لخت مترادف،