مار مترادف
مار مترادف اسم فرم
- خائن، turncoat، یهودا، مار در علف، مار، دزدکی حرکت کردن، مرتد، seducer، evildoer، بی وجدان، حقه بازی، خزنده، double-crosser.
- مار خزنده ادم خائن و بدنهاد، ophidian.
- مار.
مار مترادف صفت فرم
- سیم پیچ،، سیم پیچ، snaking غیر مستقیم، آمیخته meandering، غیر مستقیم، موذی، لیز، sinuous، موجدار، رگه زیگزاگ.
- لطیف حیله گری، اب زیر کاه، غیر مستقیم، کج موذی، حیله گر، زیرک، canny، underhand، پر از توطئه،، conniving perfidious لغزنده کارانه غیرقابل اعتماد، بی پروا.
مار مترادف فعل فرم
- غلتیدن طفره زدن، اسلاید، دزدکی خزیدن، پیچ، writhe، سرش، خزش، باد، پر.