مستقل مترادف
مستقل مترادف اسم فرم
- فردگرايانه, نیزه, بگمارند، loner، ماوریک.
مستقل مترادف صفت فرم
- گمراه، مستقل، مستقل، رایگان، جداگانه، متمایز، unallied، nonaligned، ازاد، متکی به خود، خودکفا، عایق، inner-directed، به تنهایی، محلى عليه، بگمارند، بیطرف، unconstrained.