نیزه مترادف


نیزه مترادف اسم فرم

  • لنس نیزه, نیزه, پایک عصای سه دندانه، دارت، assegai، شفت، سنبله.

نیزه مترادف فعل فرم

  • سوراخ بر چوب اویختن خلوت،، چوب، سوراخ کردن، lance، شفت، زوبین مخصوص صید نهنگ، گور، اجرا از طریق، محوری به، ضبط، گرفتن.
نیزه لینک های مترادف: نیزه,