ميانگين مترادف
ميانگين مترادف اسم فرم
- میانگین متوسط طلایی معروف به معنی، میانه، اندازه گیری، تعادل، اعتدال، عادی، قانون.
ميانگين مترادف صفت فرم
- بی ارزش valueless، بی اهمیت ناچیز، بی ثمر، بی ثمر، بی اهمیت، خرده، picayune.
- بی عاطفه، فرومایه، کوته فکر، خرده، کوچک، پایه، کم، lowdown, تحمل, فردى، زیرآبی رفتن، نفرت، خودخواه، ungenerous، توزانه، تنگ، closefisted، نیش، ولخرجى، ارزان، penny-pinching.
- دوم lowgrade تحتانی، نرخ فقیر لاشی, پایه ناکافی، درشت، پوزش می طلبیم، غمگین، رقت انگیز است.
- دون tawdry درهم و برهم، جنس بنجل، ناهنجار، کثیف، slovenly، slipshod، خشن، disheveled، سرکش یا طغیانگر.
- فروتن متواضع، تسلیم شده lowborn، ضعیف، plebeian، مشترک، معمولی، ساده، undistinguished، پرولترى است.
- متوسط، متوسط، متوسط، میانی، اواسط، متوسط و واسطه و عادی و استاندارد, midmost, مرکزی, دارای مسافت مساوی.
ميانگين مترادف فعل فرم
- portend در هفته آینده دال، نوید بخش قول، adumbrate، augur، forebode، prefigure، پیش اگاهی دادن، نشان می دهد، این مفهوم را میرسانند، تهدید، تهدید.
- دلالت دلالت، ایستاده، اشاره به نشان می دهد، ادعا، واردات، اکسپرس، انتقال، betoken، نشان می دهد، این مفهوم را میرسانند، connote.
- قصد طرح در ذهن، هدف، پیشنهاد، طراحی، امید، انتظار، پیش بینی، هدف، میل، آرزو، مشتاقانه.