نژاد مترادف


نژاد مترادف اسم فرم

  • فشار، انواع، گونه، نوزادان، مسابقه، قبیله، گروه، نوع، مرتب کردن، نوع، سخنرانان، طبیعت، را، بازیگران، تمبر، نام تجاری، سبک، شیوه.
  • مردم سهام، نژاد، قبیله، نوع کلاس، نوع، گروه، گروه قومی، بخش، قبیله، نسب، نسب، خانواده، پدری، نسل.
  • مسابقه، رقابت، تعقیب، داش, اجرا, دوره, محاکمه, زندگی حرفه ای.

نژاد مترادف فعل فرم

  • تکثیر، تولید، بوجود امدن، procreate، قلمه زدن، تکثیر، ضرب، تولید، خرس، عملکرد، جلو آورد، beget، پدر، پدر، تخم ریزی، هچ، fructify.
  • عقب بالا بردن مطرح کردن، پرورش، پرورش، کشت، داماد، فرو کردن، قطار، معلم، نظم و انضباط، القای.
  • علت را به افزایش تولید اثر, مناسبت، القاء، را توسعه، مورد، تولید، سرچشمه، ایجاد.
  • مسابقه ادعا، با یکدیگر رقابت می رقابت، اجرا، خط تیره، البته، عجله، تسریع، سرعت، اشک، گریز، حرفه ای.
نژاد لینک های مترادف: اجرا, دوره, محاکمه,